یادشان همیشه جاودان...

ماعاقلانه فکرمیکنیم وعاشقانه عمل میکنیم(شهیدعلم الهدی)

مشخصات بلاگ
یادشان همیشه جاودان...

نه خسته ایم و نه ناامید

به هدفمان و راهمان اعتقاد داریم!

مبارزه ادامه دارد . . .

و ما مبارزه خواهیم کرد . . .

"تاشهــــــادت..."
--------------------------
خدایا آنگونه زنده ام بدار...

که نشکند دلی...

از زنده بودنم...!

و آنگونه بمیران که...

به وجد نیاید کسی از نبودنم...!

زندگی آنقدر ابدی نیست که...

هر روز...

بتوان مهربان بودن را...

به فردا انداخت...!!!

پیام های کوتاه

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

ﻫﻨﻮﺯ ﺟﻨگ ﺷﺮﻭﻉ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﻀﻲ اﺯ ﻃﺮﻑ ﺳﭙﺎﻩ ﻓﺳﺎ ﺑﻪ ﻛﺭﺩﺳﺘﺎﻥ اﻋﺰاﻡ ﺷﺪ .

ﻫﻤﻪ ی ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ و اﺯ اﻭ ﻣﻲ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺮﻭﺩ , اﻣﺎ ﻣﺮﺗﻀﻲ اﺻﺮاﺭ ﺩاﺷﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻭﻡ .

ﭘﺪﺭﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻮاﻧﻲ ﺗﻚ ﺗﻴﺮاﻧﺪاﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ :” ﭘﺴﺮﻡ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎش , ﺳﻨﮕﺮ ﻛﻤﻴﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﭘﻴﺪا ﻛﻦ . ﺳﺮﺕ ﺭا ﺑﻴﺨﻮﺩ اﺯ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻴﺎﺭ ﻛﻪ ﺗﻴﺮ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻱ ! ” 


th8IP74IMW


ﻋﺎﺯﻡ ﻛﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺷﺪ و ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﭘﺎﻭﻩ ﻣﺴﺘﻘﺮ .

اﻭاﻳﻞ ﺟﻨﮓ ﺑﺮاﻳﻤﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻲ ﺩاﺩ , ﺩﺭ ﺁﻥ اﺯ ﺻﺒﺮ و ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﻱ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ .

ﺑﻪ ﭘﺪﺭ و ﻣﺎﺩﺭ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ اﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ اﺳﺖ و ﻧﺎﺭاﺣﺖ اﻭ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ . 


ﻧﻜﺘﻪ ی ﺟﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺗﻀﻲ اﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﻂﺎﺏ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ و ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻲ ﻧﻮﺷﺖ:
” ﻣﻦ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺴﺘﻢ و ﻣﺮا ﺑﻪ ﺧﻄ ﻣﻘﺪﻡ ﻧﻤﻲ ﺑﺭﻧﺪ !!! “

اﻳﻦ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ اﻳﺸﺎﻥ و ﮔﺮﺩاﻧﺶ ﺧﻂﺷﻜﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ !

ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺑﺤﺚ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺧﻮﺩ ﺭا ﻳﻚ ﺑﺴﻴﺠﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ … اگر بدانید که را میگویم از تعجب دهانتان باز میماند!

 سردار شهید مرتضی جاویدی (اشلو) …



منبع:http://cbsc.ir

  • مریم ....
th1CA3TGHY


وقتی ضارب علی را با چاقو زد .ماپیکر قرق خونش را کنار کشیدیم 

پیر مردی امد و گفت :خوب شد همین رامیخواستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به تو چه ربطی داشت؟چرا دخالت کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علی با صدایی ضعیف گفت :حاج اقا فکر کردم دختر شماست. من از ناموس شما دفاع کردم

خاطره از دوست و همراه شهید علی خلیلی…………

  • مریم ....