دیگه محتاج کسی نباشیم
شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ب.ظ
می خواست بزرگ بشه ...
درس بخونه و مهندس بشه...
خاک کشورشو آباد کنه...
زن بگیره...
پدر و مادرشو ببره کربلا...
بچه شو بزرگ کنه، اونو ببره پارک، تو راه مدرسه با هم حرف بزنن...
خیلی کارا دوست داشت انجام بده...
خب نشد...
باید میرفت از مادرش، پدرش، خاکش، ناموسش دفاع کنه...
رفتش که
دروغ از بین بره
احترام کم نشه
همدیگرو درک کنیم
ریا از بین بره
دیگه توهین نباشه
دیگه محتاج کسی نباشیم
تخریب چی نوجوان شهید کاظم مهدیزاده
شهادت، عملیات کربلای1 - مهران- ارتفاعات قلاویزان
- ۹۴/۰۵/۰۳
شهیدی که برخاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ
که بر جنگ